بوی خوش قورمه سبزی و رؤیای شیرین طاووس (3)

با سلام به خوانندگان گرامی، باید ذکر کنم که این مطلب قرار بود در شماره سوم فصلنامه مارسا چاپ بشه که بنا به دلایلی که بعضی از دوستان به بنده ارائه کردن، در حد یک نوشته باقی موند و چاپ نشد .



سلام به تک تک شما عزیزان که در این شماره هم همراه ما شدین و یا تازه به جمع ما ملحق شدین. اول از هرچیز برای دوستان جدیدمون و اون دسته از دوستای گلمون که به این عنوان ایراد میگیرن معنی این عنوان ذکر میکنم .

بوی خوش قورمه سبزی اشاره به ضرب المثل (کلّشون بوی قورمه سبزی میده ) است که اصلا هم اینطور نیست و رؤیای شیرین طاووس هم اشاره به خیلی از ما داره، که صبحمون رو برای رسیدن به هدفی والا به شب میرسونیم و برای رسیدن به طاووس جور هندوستان رو می کشیم علی الخصوص دانشجوهای عزیز دانشگاه پیام نور.

حالا بریم سر اصل مطلب :

اخبار دانشگاه :

پنجشنبه  88/7/9 ساعت 8 صبح مکان : 1 پژوهش سرای دانش آموزی گالیکش  2 یه کم اون ورتر از پژوهش سرا، مدرسه ابتدایی تازه تاسیس امام رضا (ع)  گالیکش  و 3 بغل مدرسه ساختمان فنی و حرفه ای شبانه روزی گالیکش

امروز که روز اول شروع کلاس های دانشگاه پیام نور واحد گالیگشِ، تعداد نسبتا اندکی از دانشجوها که صبح علی الطلوع، خونه رو به مقصد دانشگاه و برای حضور در اولین کلاس خودشون ترک کردن با درب های بسته این سه مکان به روی خودشون مواجه میشن .

 حتما از خودتون میپرسین خوب این سه محل چه ربطی به دانشگاه داره و دانشجوها اونجا چیکار دارن؟

جواب :اولا از شما بعیده که دلیل این کار رو ندونید ! آنچه عیان است که نیازی به بیان نداره !! دانشگاه پیام نور به جهت ترویج آموزش عالی برای تمام علاقمندان به تحصیل در تمام شهرها و بخش های دور افتاده تمام استان کشور اقدام به تاسیس دانشگاه کرده که جای خودش قابل تحسین و تبریک به مسئولین فهمیده این قطب علمی _ آموزشی کشوره . ولی اشتباه نکنید این تاسیس بیشر در حد ساختمان اداری دانشگاهِ و انشالله بعد از یکی دو ترمی که ما هم منتظررسیدنش هستیم ساختمان آموزشی دانشگاه افتتاح خواهد شد . و بنا به گفته های قبلی مسئولین دانشگاه قرار بوده که کلاسهای این ترم تو یکی ازین سه مکان برگزار بشه .

خوب برگردیم به ماجرای بالا،دانشجوهای ما بعد از اینکه مدت خیلی خیلی کوتاهی رو منتظر یک نفر موندن که بیاد و بهشون جواب بده، که نیومد، با دانشگاه تماس گرفتن و پس از تماس های مکرر، فهمیدن که این هفته کلاً کلاس برگزار نمیشه .

شایعه : بدلیل شیوع آنفولانزای نوع A  ( همون خوکی خودمون ) کلاسهای کلیه دانشگاه ها و مدارس کشور تعطیل شده که البته خالی بندیی بیش نبوده و در همه جای کشور که گالیکش هم جزئی از اون به حساب میاد، کلاسهای درس برای تمام مقاطع تحصیلی برگزار شده بود.

؟ آیا مسئولان دانشگاه خواب بودن و یادشون رفته بود که این مسئله رو به اطلاع دانشجوها برسونن؟

اگر قرار نبوده که در هفته اول کلاسی برگزار بشه، چرا در برنامه دانشگاه قید شده بوده؟

اگر برای یکی از دانشجوها تو مسیر اومدن به دانشگاه، خدایی نکرده مشکلی پیش میومد کی میخواست جواب بده؟

جواب همه این سوالات برمیگرده به بی مبالاتی و بی مسئولیتی مسئولین دانشگاه و کلیه فعالیت های اون ها.

البته همه ی این گفته های ما، مثل این می مونه که درِ گوش کَر آواز بخونی.  

خوب بگذریم و بریم سر قصه های خوب دانشگاه پیام نور و یه کمی بخندیم.

هم رشته ای های عزیزم، دوستان و همکاسی های خوبم؛ میدونم که همتون مدّتِ زیادیِ که آرزو دارین که دانشگاه ما رو به یه اردوی علمی - آموزشی ببره و دائما دارین شکمتون رو برای اردو رفتن صابون میزنین . خوب حقّم دارین، یه دفعه میگن که پسر و دختر رو با هم نمی تونیم ببریم اردو که واقعاً خنده داره. یه بار دیگه میگن دخترا رو میبریم، پسرا تعدادشون کمه  اردو نمیبریمشون، که این هم در حد حرف باقی می مونه . دفعه بعد میگن که شما انجمن دارین و باید برنامه سالیانه بدین و در قالب این برنامه واسه خودتون اردوها رو برنامه ریزی کنید که ما ببینیم؛ میشه یا نمیشه ؟ و هردفعه به بهانه ای دورِ اردو رو خط میکشن .  ولی کجای کارین که ریاست محترم دانشگاه جناب آقای ( از ذکر اسامی معذوریم )،که علاقه و ارادت خاصی به رشته مدیریت جهانگردی و دانشجوهای این رشته دارن، برای اینکه دغِّ دلی شما رو کم کنن و ناراحتی شما رو از اردو نرفتن برطرف کنن، تو فکر این هستن که ما رو به یه اردوی علمی به آنسوی مرزهای حالا خاکی یا آبی کشور ببرن . تعجب نکنید؛ این حرف از دهان خود جناب رئیس در جلسه ای فوق سری ( که قرار نبود بنده هم در اون حضور داشته باشم ) و اواخر شهریور ماه با ما و همکاران مطبوعاتیمون داشتن در رفت، منم حیفم اومد که شما ازین ماجرا بیخبر باشین .

از قدیم ندیم ها گفتن که اولاً سنگ بزرگ نشانه نزدن است ، ثانیاً آرزو که بر جوانان عیب نیست. حالا آرزو کنید شاید رفتیم .

این حرف رو میشه اینطور تفسیر کرد که بیخیال اردو رفتن داخل کشور بشین  و بار و بندیل خودتون رو انشالله برای رفتن به یه سفر خارجی ببندید و صد البته تو خواب. البته اگه بودجه دانشگاه اجازه بده که فکر نکنم جناب بودجه اجازه بدن شاید هم رفتیم خدا رو چه دیدین .

خوب این لطفِ جناب آقای رئیس رو میرسونه ولی من موندم که چرا ایشون همیشه دوست دارن ما غوره نشده، مویز بشیم ؟!!

ما هنوز نمیدونیم تو استان خودمون بغیر ازگالیکش، که ایشون براساس حس ناسیونالیستی خودشون دوست دارن ما فقط گالیکش رو بگردیم، چه مکان هایی برای جلب توریست و سرمایه گذاری در این بخش وجود داره و بعد از استان هم باید رفت سراغ کشورمون که سرشار از موهبت های الهی که دو سال میشه که آرزوی رفتن به اصفهان و شیراز رو تو دل خودمون داریم که هر دفعه حرفش رو پیش می کشیم به بهانه های واهی که قبلا ذکر شد یه جور ماست مالی میشه و... .

البته اینا که همش تقصیر ایشون نیست بلکه باید یقه ی اون کسایی رو گرفت که تصمیم میگیرن که رشته ی مدیریت جهانگردی رو وارد دفترچه های انتخاب رشته کنن ولی اصلاً فکر صدها نفر دانشجویی رو که تو این رشته مشغول به تحصیل هستن و قراره که در آینده مسئولیت یکی از پایه های اساسی اقتصاد کشور رو به دوش بکشن رو نمی کنن .

اینا که قراره فردا برای ایران، نه برای منطقه خودشون درآمدزایی کنن و کار هدایت و برگزاری تورها رو داشته باشن فقط باید تخت جمشید رو تو کتاب ببینن، باید تو کتابا بخونن که منار جنبان حرکت میکنه ؟چرا هیچ برنامه ای برای آشنایی دانشجوهای این جور رشته ها با مواهب طبیعی و آثار باستانی کشوری که بیشتر از 7000 سال قدمت داره، تو دانشگاهی مثل پیام نور وجود نداره ؟ دانشجوهای ما باید فقط با خوندن کتابهایی که بعنوان منابع درسی در اختیار دارن که خیلی از این کتابها یک بار هم به زور چاپ شدن و پیدا کردنشون کار حضرت فیلِ، بدونن که وارث چه میراث گرانبهایی هستن ؟

آیا این مدیران عزیز تابحال فکری برای واحدهای عملی این رشته هم کردن یا اینکه میخوان جای اونها رو با دروس و واحدهای نظری عوض کنن ؟

البته یکی از دلایل خنده داری که این عزیزان بهانه خودشون کردن و قبلا هم ذکر کردم، تفاوت جنسی دانشجوهاست ولیکن ما هم برای این مشکل راه حلی داریم اون هم اینه که مجلس شورای اسلامی و دولت محترم قانونی رو تصویب کنن که به موجب اون از این به بعد دو جنس مخالف آقا و خانم حق ندارن که در هیچ وسیله نقلیه ای از جمله اتوبوس و مینی بوس، قطار و مترو  و هواپیما ، چه به صورت انفرادی و چه تحت عنوان تور های مسافرتی و سفرهای شخصی با هم حضور داشته باشن و شرکت های مسافرتی هم از این به بعد موظفند آقایون و بانوان گرامی رو بصورت جداگانه به سفر ببرند .

ما ایرونی ها اصولاً عادت داریم همینطور بی قاعده شروع بکار کنیم و علی اللّهی پیش بریم . اینکه بی برنامگی در سرتاسر سیستم اداری آموزشی کشور رخنه کرده و هیچ کس هم جوابگوی این مسئله نیست رو تا کی باید روشو بپوشونیم و به فکر راه چاره ای هم برای این مشکل نباشیم ؟

حالا که باز پامون رو زیادتر از گلیممون برداشتیم بریم سراغ یه مسئله همگانی که هم به ما که هستیم و اونایی که قراره در آینده جای ما رو بگیرن، میشه .

میدونیم که جنگل گلستان یکی از مناطق مهم و اساسی حفاظت شده زیست کره محسوب میشه ولی آیا ما واقعا داریم از این موهبت الهی که همینجا بغل گوشمونِ حفاظت میکنیم ؟ آیا واقعاً لازمه که جاده بین المللی از وسط این جاده بگذره ؟آیا لازمه که این جاده هرسال تعریض بشه و حریم سبز(خواهشاً بحث رو سیاسی نکنید منظور سبزی و طراوت جنگلِ) جنگل رو با تعریض جاده ای که میشه بعنوان یه مسیر فرعی ازش استفاده کرد هر روز بیشتر از بین ببریم ؟ یادتون رفته که چند سال پیش به خاطر همین ضعیف بودن مسیر و خاک همین جنگل گلستان تو جریان سیل گلستان چه فاجعه ای رخ داد ؟

چرا خودمون با دست های خودمون داریم تیشه به ریشه خودمون میزنیم؟

حتماً باید اجنبی های اون ور آب ضعف های ما رو بفهمن و تو بوق و کرنا کنن و آبروی ما رو ببرن تا یه فکری به حال  مشکلاتمون بکنیم ؟

چرا نباید جلوی فاجعه رو قبل از وقوع اون بگیریم و بعد اینکه کار از کار گذشت با صرف هزینه های گزاف، خرابی ای رو که نباید میذاشتیم به بار بیاد، دوباره بازسازی کنیم .

چرا باید هر روز بشنویم که یک قلاده پلنگ یا خرس نادر و در حال انقراض یا یک راس آهو و... در تصادف در «جاده بین المللی گلستان» تلف شد ؟

خداوندا تو را قسم می دهم، به بزرگی و عظمت، خود بر ما بندگان بصیرتی عطا کن تا قبل از انجام هر عملی، به عاقبت نیک و بد آن بیندیشیم . همانا تو بر هر غیر ممکن ما، امکان هستی .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد