بوی خوش قورمه سبزی و رویای شیرین طاووس ۲

یه ترم تحصیلی با تمام مشکلات و دردسرهایی که برای ما دانشجوهای پیام نور داشت، به سلامتی همتون تموم شد.

قبل از هر چیز باید به اطلاع همه ی خواننده های عزیز، برسونم که بنده ی حقیر و همکاران عزیزم در این مجله، از نوشتن این سری مقالات، نه قصدی داریم و نه غرضی. البته نه اینکه اصلاً هیچ قصدی نداشته باشیم نه .قصد ما رفع موانع و مشکلات یه قشر بزرگ دانشجویی که ما بر عهده ی خودمون میدونیم که درد دلشون رو به گوش همه برسونیم . به همین خاطر دوباره میگم که به قول معروف  (ما کلّمون بوی قورمه سبزی نمی ده ) و اصولاً دنبال شر نمی گردیم.

اینبار با اجازه ی بزرگترا می خوایم پامون رو بزرگتر از گلیممون برداریم و از این میدون کوچیک بخش وشهر و استان خارج بشیم و وارد حیطه ی بزرگتری بشیم که میشه کشور عزیزمون ایران .

یادتون هست که  آخرای ترم قبل، تقریباً همزمان با اوّلین امتحاناتمون ، یه اتّفاق بزرگ و حماسی تو کشور به وقوع پیوست .

بله  حافظه همتون خوبه. انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری.البته ما کاری به این نداریم که نتیجه ی انتخابات چی شد یا بعد اون یه عده تو ایران عزیزمون چه کارایی انجام دادن، صحبت ما برمیگرده به روزهای قبل از انتخابات و کم لطفی مسئولین برگزاری انتخابات و نامزدهای عزیز این دوره.

حتماً یادتون هست که به همّت صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، تو بعضی از دانشگاه های کشور برنامه ای تحت عنوان تریبون آزاد انتخابات پخش میشد که عموماً هم تو دانشگاه و دانشکده های دولتی و آزاد پایتخت برپا میشد. مسئولین این برنامه هم مثل خیلی از عزیزان یادشون رفته بود که مملکت به این عظمت، به غیر از دانشگاه های دولتی، آزاد و غیرانتفاعی یه نهاد آموزشی دیگه هم داره که اسمش پیام نوره .

دوم اینکه ، نامزدهای این دوره هم این نکته ی مهم رو از یاد برده بودن  و در سفرهای انتخاباتی که داشتن بعضاً سخنرانی هاشون تو دانشگاه های آزاد یا دولتی بود .

خوب حالا بگین ببینم آیا دانشگاه پیام نور در ایران یه نهاد رسمی آموزشی هست یا نه ؟و اگر هست منشاءِ این کم لطفی های مسئولان نظام جمهوری اسلامی به این نهاد آموزشی کجاست ؟

اینکه در استخدام های برخی نهادها به مدارک این دانشگاه بی اعتنایی میشه  از کجا سرچشمه می گیره و دلیلش چیه و راه حلّش چیه ؟

گناه این خیل عظیم جوون دانشجو چیه که دارن تو دانشگاه پیام نور درس می خونن ؟

خودتون قضاوت کنید ، غیر اینه که دانشجوهای این دانشگاه تموم پشت و پناهشون خودشون هستن و نه استاد و کتاب و جزوه؟ نه اینکه خیلی از واحدهای آموزشی این دانشگاه ساختمان مستقّل و مجزای آموزشی ندارن و کلاس ها  تو اکثر این واحدها، در ساختمان های اجاره ای و یا مدارس و ... برگزار میشه ؟ غیر اینه که این بنده های خدا تو 3 ماهی که هر ترم تحصیلی طول میکشه باید با صدتا مشکل دست و پنجه نرم کنن تا امتحانات پایان ترم شروع بشه و اون وقت هم مشکلات دیگه.

اینکه دانشجوهای ما بعد انتخاب واحد ، باید به این در و اون در بزنن تا بتونن کتاب هاشون رو پیدا کنن ، یا منتظر باشن که شاید دانشگاه واسه یه درس کلاس  برگزار کنه. آخه تو بعضی از این واحد های آموزشی  تو هفت روز هفته ، فقط دو روز کلاس هست و توی این دو روز هم  مثلاً چند تا کلاس میشه برگزار کرد ( با فرض اینکه تو ساختمانی که کلاس ها برگزار میشه  حدودا 8 تا کلاس موجود باشه  و مثلا  دانشجوهای 6 رشته تو این دانشگاه مشغول به تحصیل باشن ) . یا بعد مسافت و مسیر بین شهر خود دانشجو و دانشگاه رو برای حضور در کلاس در نظر بگیرید، خوب حالا بهش این روهم اضافه کنید که دانشگاه سرویس ایّاب و ذهاب نداره و دانشجوی بدبخت که ما باشیم تو گرما و سرما باید دقایق زیادی رو منتظر بمونه تا تو این دو روز آخر هفته که ملّت اکثراً پی گشت و گذار هستن یه ماشین گیر بیاد و این بیچاره هارو تا شهر مقصد برسونه و بعد از این هم حدود 3 -2 کیلومتری رو پیاده راه برن و تو این راه هم تو دلشون ترس این باشه که نکنه یکی از اراذل و اوباشی که تو اون مسیر منتظرن تا یه جور خودشون رو نشون بدن با حرفا و حرکاتشون باعث آزارشون بشن .

حالا از این ها هم  که بگذریم در ایامی که نعمت خدا شروع به باریدن می گیره باید عزا داشته باشن که چه طور از رودخانه و گل ولایی که سر راه بوجود آمده رد بشن ؟( البته این مشکل علاوه بر چاره اندیشی مسئولان دانشگاه،دست مسئولین شهر رو هم میبوسه ) . این مشکلات،

وقت امتحانات بیشتر خودشون رو نشون میدن و بخاطر بی مسئولیتی بعضی ها، این دانشجوی بی پناه که باید بخاطر گیر نیومدن سرویس مثلا 15 دقیقه دیرتر سر امتحان برسه و به همین خاطر، سر جلسه راش ندن . خوب خودتون قضاوت کنید، دانشگاهی که نتونه از پس یه سرویس برای دانشجوهاش بربیاد بهتر نیست درش رو تخته کنن تا یه عده جوون بی گناه رو هم معطل خوش نکنه؟

این حرفا رو نمی گم که از کسی ایراد بگیرم، اینا رو گفتم تا یادآوری کنم که بهتره در عوض اتلاف وقت و هزینه در کارهایی که نه به صلاح خودتونه و نه به صلاح یه عده دانشجو که حرف های شما رو ملاک صبر و عمل خودشون قرار میدن ، بهتره که واقعاً کار کنید و به فکر دانشجوها باشین.

از قدیم گفتن شنیدن آوای دهل از دور خوش است ، وقتی که یه نفر میاد و میگه اینجای کارتون ایراد داره تو ذوقش نزنید بلکه یه کم دقّت کنید شاید اون بنده خدا راست بگه.

اگر لحن من نویسنده تند بو د به دل نگیرین چون همیشه شنیدن حرف راست ، تلخه.

باز هم یادآوری میکنم این نوشته ها مبنی بر این نیست که ( کله ی ما بوی قورمه سبزی میده ) بلکه بیانگر اینه که ما نباید برای رسیدن به طاووس که همون مدرک تحصیلات عالی  جور هندوستان رو بکشیم .

 

فی امان الله

کیوان فرهمند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد